شايان جونشايان جون، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره
باران جونباران جون، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

شایان نی نی

خبراي مهم

واي ماماني چي بگم خودمم تو شكم ديروز رفتم ازمايش چند روزي بود پري خانم عقب افتاده بود اصلا فكرشم نمي كردم فكر مي كردم از قرصها و سفري كه رفتيم هست ولي با تعجب ديدم باردارم از ديروز تو شوكم خيلي خيلي نگران توام مامان همش فكر مي كنم به تو ظلم كردم نميدونم چيكار كنم خدايا خودت كمكم و كن و راه درست را بهم نشون بده خيلي ناراحتم نميدونم چرا فكر مي كنم به تو ظلم كردم چون ميرفتم سركار حالا كه ميخواستم نرم و پيش تو بمونم تا بيشتر حسم كني و منم حست كنم داره كس ديگه اي مياد دارم ميتركم داغونم ...
25 خرداد 1394

مشهد 2

روز دوشنبه ساعت 13.30 از فرودگاه اصفهان پرواز داشتيم به سمت مشهد خداراشكر بدون تاخير پرواز انجام شد و ما يك ساعت و بيست  دقيقه بعد مشهد بوديم حس خوبي بود اين اولين سفر گل پسري به مشهد بود با خودمون كالسكه شما را هم برديم كه اونجا شايان ببينيم توش ميشينه البته كالسكه كه نه فقط اسكلت كالسكه را بابا تمام وسايل جانبيشا كند و گفت اينجوري جمع و جورتره  نميدونم بابايي چه مشكلي با كالسكه تو از اول داشت كلا با همه وسايل تو فوري تمام وسايلشون را ميكند و مي گفت  اينجوري جمع و جورتره مثل كريرت  از شوخي بگذريم ماماني  سفر خيلي خوبي بود كلا سفرهايي كه سه تايي ميريم خيلي بهمون خوش ميگذره و شما هم پسر فوق العاده خوبي هستي...
18 خرداد 1394

پروژه از شیر گرفتن

سلام عشق مامان از خوبيات هر چي بگم بازم كمه اينم يك نمونه اش از اواخر فروردين شروع كردم پروژه از شير گرفتنت را اول شبي يك دفعه خوردي بعد كم كم دو روز يكبار و اين كارا ادامه داديم تا اينكه ديگه از ارديبهشت با شير خداحافظي كردي اينقدر راحت ترك كردي شير را كه همه تعجب كردن نه خودت اذيت شدي نه من را اذيت كردي و به همين مناسبت مرد شدنت مامان جون و خاله اينا روز جمعه  8 خرداد واست كادو اوردن اينم عكساي اون روز ماماني دوستت دارم كه همه جوره مرد شدي چند وقتي هم هست پروژه پوشك گيري را شروع كرديم تا الان كه بد پيش نرفتيم خودم زياد عجله ندارم واسه اين كار وگرنه ميدونم شما مرد تر از اين حرف هايي كه اذيت كني ...
10 خرداد 1394

مشهد

واي ماماني يك خبر خوش واست دارم داريم ميريم مشهد چند سالي بود ميخواستيم بريم نمي شد خيلي خوشحالم شايانم را دارم ميبرم پابوس امام رضا ما دو شنبه هفته اينده داريم ميريم مشهد و جمعه هم برميگرديم هم ميريم مشهد هم اينكه نيمه شعبان مشهديم واسه همين خيلي خوشحالم اينم يك سري عكس همينجوري از شايان  و يك عكسم با خاله   ...
4 خرداد 1394
1